مهمان ویژه در روز معلّم
غزل عزیزم، صبح روز 12 اردیبهشت(روز معلّم) از اینکه امسال نتونستم معّلم باشم، از اینکه در چنین روز قشنگی تو مدرسه نیستم تا جشن و شادی بچّه ها و ذوق اونها رو ببینم دلم گرفته بود امّا با صدای زنگ در شوکّه شدم و تمام دلتنگی و حس غربتم تبدیل به شادی و ذوق شد. یکی از دانش آموزای خیلی خوبم به همراه پدر و مادر محترمش اومدن خونه ما تا هم تورو ببینند و هم روز معلّم رو تبریک بگن. این سه مهمون عزیز خیلی منو خوش حال کردند . با اینکه امسال مدرسه نبودم، امّا حضور این سه عزیز بهم احساس خیلی خوبی داد. از ته قلبم ازشون ممنونم. ابوالفضل عزیزم، آقا و خانم شاهی ، از لطف و بزرگواریتون ممنونم البته ابوالفضل شاهی سه سال پیش شاگرد من بود و الان دانش...
نویسنده :
مامان غزل و سحر جون
1:00