غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

رفتن به مهمونی فامیلی و آغاز پانزده ماهگی

1392/12/1 16:51
322 بازدید
اشتراک گذاری

غزلم

هرچی که بزرگتر میشی، شیطون تر میشی

دیگه نمیتونم تنهایی تو خونه سرگرمت کنم

این بود که امروز صبح وقتی ساعت 9:30 از خواب بیدار شدیم، بعد از صبحانه و تعویض جات

به همراه باران(دوستت و دختر همسایمون) رفتیم خونه ی عمّه ی تو

تو فقط همین یه عمّه رو داری

اونجا بچّه ها ( هادی، نرجس و محمّد صادق) دورت کردند و کلّی باهات بازی کردند

غزل و باران و نرجس و محمد صادق

اینقدر سرت گرم شد که الحمدلله این دو ساعتی که اونجا بودیم اصلاً بهونه ی شیر نگرفتی

وقتی هم که اومدیم تو ماشین، از فرط خستگی سریع خوابت گرفت.

غزل خسته

راستی عزیزم، امــــــــروز اوّل اسفند

آغاز پانزده ماهگیت مبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامانی ساره
3 اسفند 92 11:53
خدا حفظش کنه الهی
خاله مریم
4 اسفند 92 10:59
مبارکه مبارکه. الهی صد ساله بشی نانازم.
مامان محیا
6 اسفند 92 11:24
کفش هات مبارک باشه به سلامتی
محمدمعین کوچولو
9 اسفند 92 16:43
بالاخره وبم به روز شد. بدو بیا دوست جون.
فاطیما(مامان ایلیا)
12 اسفند 92 7:27
سلام عخشم مامانت میگه تو شیطونی اما تو باور نکن باور کن دیروز که با هم مهمونی بود تو کل اون دو ساعت بر خلاف ایلیا و سایدا صدا ازت در نیومد!!!!!!! باید یه روز ایلیا رو بیارم پیش مامانت بزارم تا بفهمه بچه ی شیطون یعنی چی!
فاطیما(مامان ایلیا)
12 اسفند 92 7:28
مامانش لطفا عکس های مهمونی دیروز رو میییییییییییییییل بفرمایید نوش جان!