غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

نظرات (10)

دختر عمو سارا
27 مرداد 92 13:30
غزل جون انگار اشکنه خیلی دوست داری نوش جونت عزیزم.
خاله منیژه جون
27 مرداد 92 20:40
خاله فدات شه چقد نازی عزیزم
دخترعمو سمیرا
27 مرداد 92 23:36
وای نگاش کن چه خنده ای میکنه کلک
مامان سایدا
28 مرداد 92 11:27
نفسم تو مثل مامانت شکمویی، سر بادمجون زبره مامانش مواظب باش لثه هاش اذیت نشه، سایدا که به بادمجان حساسیت داره
سایدا جون
28 مرداد 92 11:29
منم مثل خودتم، دوست دارم همه ی غذا ها را امتحان کنم، نوش جونت دوست جونم
مبینا و رومینا
28 مرداد 92 13:35
سلام.غزل منو آبجیم تو رو خیلی دوست داریم...زودتر بیا شمال باهم بازی کنیم
ایلیا
30 مرداد 92 11:32
سلام غزل جون خووووش بحاااالت که مامان جونت میزاره چیزای جدید رو امتحااان کنی مامان من نمیزاره همینکه به یه چیزی دست میزنم قیافه اش اینجوری میشه و فورا میگه آی آی آی هه هه هه منم اون چیزو میندازم بدو بدو فرار میکنم و ذوق میکنم
ایلیا
30 مرداد 92 11:35
تااااازه مامانم همش یه چیزی دستشه که ازش یه صداهایی بیرون میاااد همش میگیره دستش حرف میزنه و میخنده من خیلی دلم میخواد اونو بخورم اما مامانم نمیزاااره!!!!! مامان: آی آی آی من:
خاله منیژه
31 مرداد 92 0:18
خاله جون مامانت هم که بچه بود مثل خودت شکمو و شیطون بود( هر چی تابلو تو خونه داشتیم، مامانت شکوند)، به مامانت رفتی عزیزم. دوست دارم هر چه زودتر ببینمت و محکم بغلت کنم. خاله فدای اون نگاه قشنگت بشه.
عمو ابراهیم
5 اسفند 92 0:09
مامان بابای غزل خانم کجایین یک عکس از این غزل خانم بذارین دلم تو غربت کلی براش تنگ شده نبینم شل شدیدهااااااااااا غزل خانم کلی کیف می کنه بزرگ شد اینا رو مرور کنه