سفر چند ساعته غزل و بابایی
یک روز بعد از واکسن سحر، روز جمعه، عمومحمدشون برای ناهار میرفتن بیرون
به ما هم پیشنهاد دادن و حتّی زن عموحمیده تدارک ناهار هم دیده بود
من به خاطر واکسن سحر مخالفت کردم اما غزل و بابایی رو تشویق کردم برن
و همه به همراه عزیز و آقاجون برای ناهار رفتن اروانه
این هم عکسایی که زن عمو حمیده و عمومحمد از شما گرفتن:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی