به عشــــــقِ « شِمَــــکت »
حرف زدنت اینقدر قشنگ و شیرین و بامزه است که در قالب نوشته نمیشه برات ثبت کنم.
باید بعدها فیلم هاتو ببینی تا لذّت ببری
به شکم میگی « شمکم»
*** *** *** ***
یکی از دغدغه های همه ی مادرا اینه که بچّه هاشون خوب غــذا بخورن
در همین راستا تمام تلاشم رو می کنم تا تنوع غذایی داشته باشی
عصرونه برای تو خیلی مهمّه
وعده ی عصــر رو خیلی بیشتر از بقیّه ی وعده ها دوست داری
وقتی عصــرونه ات کامل و خوب باشه، دیگه برای شام خوردنت غصّه ندارم
همیشه سعی میکنم عصرونه ها برات تنوّع ایجــاد کنم.
امّـــا هر کاری هم که کنم، بازهم تو اون چیزی رو میخوای و روش تأکید و اصرار داری که میلت بکشه.
مثلاً یه روز ازم کیک خاله رقیه می خوای « یعنی کیک خونگی »
یه روز ازم بیسکوییت ساقه طلایی می خوای
یه روز ازم صبحانه میخوای « یعنی نون و خامه و عسل »
یه روز ازم نون خالی میخوای با سس قرمز !!!!!
وووووو اکثـــراً ازم کتلت، شامی، کوکو و ... میخوای
من هم سعی میکنم، ساعت دوازده ظهــر عصرونه ات رو آماده کنم تا وقتی که ساعت پنج عصــر بیدار میشی و چیزی میخوای، آمـــاده باشه.
همیشه کتلت ها رو ظهــر آماده میکنم( خیلی کم و تازه)
امـــروز به ذهنم رسید تا قیافه ی کتلت هارو تغییر بدم تا اشتهات بهتــر بشه و خوشت بیاد
با قالب ستــاره برات « کوکوی ستاره » درست کردم
و با سس قرمز و سفید براشون چشم و دهن گذاشتم
خیلی خیلی خیلی ... ذوق کردی و خوشت اومــــد و لذّت بردی.
از همین تریبون به تمام مامانا پیشنهاد میکنم این کارو برای بچّه هاشون بکنن، خیلی توی خـــوب خوردنشون تاثیر داره
این هم عکـــس بشقاب عصــرونه ی امـــروزت
حالا تصمیم گرفتم که قالب های دیگه مثل پروانه و ... هم بگیرم و برات استفاده کنم.
*** *** *** *** ***
ماجــرای دیگه ای که به اشتها و خوب خوردن تو و بقول خودت « شِمَکت » « shemak » ربط داره
خوردن غــذا از دست کسانیه که بطــور عجیبی بهشون علاقه داری
مثلاً غذاخوردن از دستِ زن عموسمیرا و عموعلی- غذا خوردن از دست زن دایی زهرا و دایی مهدی
غذا خوردن بطور مستقیم از دستهای عزیز ( مامانِ من): بطور مستقیم یعنی دوست داری عزیز ، بدون قاشق و با دست های خودش بهت غذا بده
و خیلی های دیگه که دوست داری اونا بهت غذا بدن مثل دایی عبّاس، فاطمه، نرجس و ...