غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

دوره های دوستانه با دوستان مامانی

1393/10/14 6:05
286 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم

عصر روز سه شنبه نهم دی من و تو به مهمونی خونه ی خاله سمانه رفتیم.

اون روز اکثر دوستای من ( یعنی خاله های تو) اومده بودند، مخصوصا اونایی که نی نی داشتند.

امّا خاله سمیرا پسرش امیرحسینو نیاورده بود.

اوایلش تو غریبی می کردی و نمی ایستادی.

مثلاً وقتی رفتی کنارِ خواهر زاده ی شش ماهه خاله سمانه به سختی ازت عکس یادگاری زیرو گرفتم:

کوثر خانم، برای خودش خاااااااااانومی شده و سعی میکرد تو و مهرسارو یه جا نگه داره.

اون آقا پسری هم که توی گهواره خوابیده، محمدصدرای شش ماهه است که ماشا... خوردنی بود.

بعدش کم کم ، یه خورده با جمع و بچّه ها دوست شدین و این عکسو با بازی های پشت صحنه های خاله سمیرا(مامان مهرسا) ازتون انداختیم:

آین آقا پسر هم ، مهدی کوچولو، پسر خاله مطهره است.

وقتی سفره ی عصرونه پهن کردند، تو مهرسا کوچولو با ذوقی می خوردین که برام جالب بود.

موقع خوردن اصلا غریبی نمی کردی و حسابی از خوراکی های سر سفره خوردی

اون روز متوجه شدیم که خاله سمیه که تابستون عروسیش بود  و بیستم مرداد خونه اش رفته بودیم، حالا داره مامان میشه و خیلی ذوق کردیم.

پسندها (1)

نظرات (0)