روز پدر و دیدن دخترخاله
غزل جون، من و تو بابایی پنح شنبه دوم خرداد رفتیم فیروزکوه تا روز پدر را به باباجون تبریک بگیم.
براش یک ترازوی دیجیتال خریدیم تا وزنش رو کنترل کنه.
اون شب عموحسن، خاله زهرا و دخترخاله فاطمه رو هم دیدیم. همه و بخصوص فاطمه جون از دیدن تو ذوق کرده بود. فاطمه اینقدر تورو دوست داره که اون شب نرفت خونشون و من و تو و فاطمه با هم خوابیدیم.
این عکس هم صبح که از خواب بیدار شدیم تو حیاط خونه ی باباجون و عزیز (فیروزکوه) گرفتیم.
دخترخاله فاطمه امتحاناش تموم شده، الان اون 8 سالشه و کلاس دوم رو تموم کرده، فاطمه جون شاگرد ممتاز مدرسشونه. خاله قربونش بره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی