از عجایب: خواب عمیق غزل
هر روز وقتی با هم میاییم خونه، تو فرصتی که من دستامو می شورم و چادرمو درمیارم تو گریه میکنی
گریه میکنی به نشانه اینکه بیام پیشت
دیروز وقتی رسیدیم خونه، تورو نشوندم رو زمین تا لباس مدرسه رو عوض کنم. دیدم خیلی ساکتی
با نگرانی از اتاق اومدم تو حال
دیدم اینقدر خواب داشتی که با جوراب، همونجور که نشسته بودی ، سرتو گذاشتی زمین و خوابیدی
اوّلین باریه که میبینم اینقدر خوابت عمیقه
وقتی جا به جات کردم تا راحت بخوابی بازهم بیدار نشدی
از زاویه جلو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی