دندونی
غزل عزیزم، ( سه شنبه چهاردهم آبان) عزیز برات آش دندونی پخت.
یه قابلمه ی خیلی بزرگ
همه فامیل و حتّی همکارامون، و شاگردای من هم از آش دندونی تو خوردن و همه برات آرزوی سلامتی و جوانه زدن تک تک دندوناتو کردن
از همشون ممنونیم
از عزیز و باباجون که زحمت تهیه دندونی رو کشیدن هم خیلی ممنونیم
این هم یه عکس از دندونی تو و شاگردام در روز سوم محرم
از همه ی کسانی که هدیه نقدی و کادو برات خریدن هم ممنونیم، ایشاالله لطف همه رو جبران کنیم
هدایای نقدی از عمه بنی، خانم حافظی، خانم نوری و... کادوهای قشنگی که عکسشو به یادگار برات می زارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی