غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

مهمونی پر بچّه

1392/8/9 23:47
231 بازدید
اشتراک گذاری

غزل جون، امشب شام خونه دایی ولی الله( دایی بابایی) دعوت بودیم. نوه ها و مهمونای دیگه ای هم با بچّه هاشون اومده بودن، اوّلش خیلی خوب و آروم بودی. چند نفر گفتن به به چه دختر اجتماعی و خوب و آرومی دارین امّا ...

بعد از نیم ساعت کم کم سروصدات بلند شد، اما کلا نسبت به بچه ها ذوق نشون می دادی

البته بچه ها هم نسبت به تو عکس العمل داشتن، طرفت می اومدن و گاهی می خواستن بغلت کنن

اینم تو مهمون کوچولوها

غزل و و بچه ها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دایی عباس
11 آبان 92 21:30
قربونت برم دیگه داری مث خودم شر میشی
خاله فاطیما(مامان ایلیا)
19 آبان 92 13:55
ماشاالله به همه ی نی نی های ناز و به غزل خانوم خوشچل حکیمه جون ایلیا هم همینطوره! جایی میریم با بزرگترها نمیجوشه و وقتی میخوان بغلش کنن بدش میاد اما بدو بدو میره تو جمع بچه ها بچه ام هروقت یه بچه ی جدید رو میبینه میره بغلش میکنه مثه آدم بزرگا