هدیه ای برای سحر
سحر عزیزم، از اونجایی که امسال تاریخ تولدت در ماه مبارک رمضان بود و ماه رمضانی گرم و سخت داشتیم
بنابه دلایل و مشکلات زیاد و غیرقابل پیش بینی متاسفانه هنوز موفق نشدم برات تولد بگیرم
زن عمو حمیده و عمو محمد برای شادکردن شما با هدیه و یه ظرف پر از پیراشکی برای شام به خونه ی ما اومدن
یه سارافون قشنگ برای سحر کوچولو و یک جوراب شلواری قشنگ برای غزل خانوم
اون شب شما سه تا « غزل و سحر و متین» باهم بازی بازی کردید و بهتون خوش گذشت.
این هم تصویری از هدیه ی قشنگ سحر جونی.
عمومحمد و زن عمو حمیده دستتون درد نکنه. ممنونیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی