غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

دوره ای دیگر با دوستان

1395/5/28 1:21
228 بازدید
اشتراک گذاری

دخترای خوبم

دیگه کم کم خلق و خوی شما، مثل من و بابایی

داره اجتماعی و رفیق دوست و اهل معاشرت شکل میگیره.

دوشنبه 25 مرداد ما خانوما و بچّه ها، خونه یکی از دوستامون دعوت بودیم. حدستون درسته خونه ی « ایلیاشون»

من و مامان ایلیا دوتا دوست قدیمی

بابایی شما هم همکارو دوست

تو و ایلیا هم باهم دوستای همسن

و اینبار سحر و محمدمهدی هم باهم دوست شدن.

ایلیاشون به خونه ی جدید خودشون رفتن و ما خیلی خوشحال بودیم که خونه دار شدن.

مامان ایلیا خیلی برامون تدارک دیده بود و انواع شکلاتها و شیرینی و نوشیدنی

و چندمدل عصرونه

به همه مون حسابی خوش گذشت

توی جمع ما یه مامان و دختر بسیار خوشگل، باحوصله و باسلیقه بودند به نام سایدا و مامانش خاله سمیرا

خاله سمیرا خیلی شیک و باکلاسه و به تبعش دخملش سایدا هم همینطوره

به محض اینکه زیرسفره ای جهت عصرونه باز شد، سحر کوچولو سریع وسط پارچه دراز کشید تا به ما بفهمونه که منو تاب تاب بدین.

من به گوشه رفتم و مشغول خوردن چایی ام شدم و گفتم کار سختیه ...

اما خاله سمیرا دعوام کرد و با ذوق اومد سحر کوچولو رو تاب تاب داد. (باکمک خاله فاطمه)

یهو همه بچه ها جمع شدن و خاله سمیرا و خاله فاطمه همه رو تاب تاب دادن.

یه صحنه هم سایدا و سحر مشترکن تاب تابی خوردن.

اینجا اتاق ایلیا و محمدمهدیه

ایلیا و داداشش خیلی خیلی خیلی .... اسباب بازیهای متنوع و جذّاب و فراوون دارن.

شما بچّه ها اتاقو به هم ریختین و با هر چیزی هر اندازه ای که دوست داشتین بازی میکردین.

ایلیا جون بچه ی تمیز و وسواسه

توی وسایلش عطر مخصوص هم داشت تا چیزی بو نده.

واسه همین اگه سحر به وسایل ایلیا دست میزد، ایلیا جون  با حساسیت و ظرافت وسایلشو میاورد توی آشپزخونه قایم میکرد. بوس اینکه یه پسر اینقدر تمیز و حساس باشه برام جالب و جذاب بود.

سایدای موبلند و شیک پوش ، تک دختره و نی نی خیلی دوست داره.

سایدا خیلی مهربون و نازه، واقعا و قلبا نسبت به سحر جون محبّت و علاقه نشون میداد.

بالاخره مهمونی بعد از سه ساعت ( به زور ) تموم شد.

ما که خیلی شرمنده ی محبّت های خاله فاطمه شدیم، مطمئناً روز سختی داشت، از صبحش نظافت و آماده کردن خونه و درست کردن عصرونه و بعد از رفتن ما هم دوباره نظافت و مرتب کردن خونه و بویژه اتاق بچه ها.

از همین تریبون از مامانِ ایلیا و محمدمهدی ( خاله جون فاطمه)  تشکّر فراوون میکنیم.

ایشالله خدابهتون سلامتی بده خاله جون.

پسندها (3)

نظرات (0)