غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

سحر جون و زن دایی نجمه

1395/5/1 17:09
232 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی که ما باهم باشیم( من و سحر و غزل و زن دایی نجمه)

این وسط قطعاً به سحر جون خوش خواهد گذشت چون حامی و پشتیبان و محافظ و عاشقی داره به نام زن دایی نجمه.

کلّا زن دایی نجمه با سحر واسه خودشون دنیایی دارن.

سحر جونم

وقتی شما دوتا باهم هستید خیالم از هر بابت راحته، زن دایی بهت غذا میده، میوه میده، باهات بازی میکنه، په به پات راه میره، تاب سوار میشه، و و و ....

هر چی از محبّت های زن دایی نجمه برای غزل و سحر بنویسم کمه.

یک خاطره بامزه:

یکبار که با زن دایی نجمه رفته بودیم فیروزکوه، همه با هم رفتیم پارک.

زن دایی سحر جونو بغل کرد و شروع کرد به تاب خوردن.

سحر هم کلّی ذوق کرد و شعر میخوند . اینطوری « تا تا ... تا تا ... تاتا... »

یعنی تاب تاب

یهو از کنارشون یه آقایی با نون بربری رد شد، سح جونم توهم متن شعرتو سریع عوض کردی و در ادامه گفتی: « مَ مَ ... مَ مَ ... مَ مَ ...» یعنی غذا، خوردنی

و زن دایی نجمه و من کلّی از خنده ریسه رفتیم.

***         ***         ***          ***        ***          ***           ***

همونجا براتون بستنی زعفرونی گرفتم، که زن دایی به توهم داد و کلّ صورتت زرد شده بود و خیلی خندیدیم.

منتها دوربین همراهم نبود که ازتون عکس بگیرم.

***         ***         ***          ***        ***          ***           ***

همونجا دوست خاله زهرا رو دیدم

دوست خاله زهرا، در نگاه اوّل وقتی ارتباط بین تو و زن دایی نجمه رو دید فکر کرد که سحر جونم بچّه ی زن دایی نجمه است.

پسندها (1)

نظرات (0)