سحـــر کوچولو در حال کار خانه
سحر عزیزم
این روزهای شیطنت تو خیلی توجّه میخواد
اگه یه لحظه ازت غافل بشم کلّی همه چیز بهم میریزه یا خطری برای خودت بوجود میاد.
از جمله:
- یهو با دست و کلّه میری تو کاسه ی فرنی تا با لذّت بخوریش
- درب کابینت ادویه هارو باز میکنی و کلّ کف آشپزخونه رو رنگارنگ میکنی
- شعله ی گازو یا خاموش میکنی یا زیاد میکنی
- میری توی سطل اشغال چیزی برمیداری
- بشقاب پلوی آبجی غزلو یهو برمیگردونی رو زمین بعد با خنده یمشینی می خوری
- میری روی دسته ی مبل، اون بالا می ایستی
- خدانکنه آبجی غزل درب توالتو نبده، میری اون تو و خودتو خیس میکنی
- عاشق بالکن و ایستادن روی صندلی پسلاستیکی کوچولو هستی
- لیوان اب رو به هوای آشامیدن یهو سر میکشی خودتو خیس میکنی
- بی هوا به چایی دست میزنی
و ...
و خیلی کارهای خطرناکی که باید شش دنگ حواسم بهت باشه وروجک
اتّفاق های بالا زمانی افتاد که فقط چندلحظه ازت غافل شدم
خیلیا بهم پیشنهاد دادن تمام وسایل مهم و خطرناکو در بلندی بزارم
باتوجّه به تجربه ی یکسالگی غزل، من خیلی وقته این کارو کردم، امّا قربونت برم، تو برای شیطنت هات خودت راه رو پیدا میکنی.