غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

ایستـــــــادگی

1394/12/9 1:06
163 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سحر کوچولو و نازنینم، حدود دو هفته است که چهاردست و پا میری

مشکلات و خاطرات چهاردست و پا شدنت یه طرف و مشکلات علاقه ی تو به ایستادن یک طرف

تقریبا ده روزیه، مبل ، تخت و ... چیزهای مختلف رو میچسبی و روی پاهات می ایستی، اینقدر پاهات کوچیک و ناتوانه که تعادل نداری و زمین می خوری

بسته به زاویه ی زمین خوردنت ، یا درد می کشی یا دوباره با خنده می ایستی

دلم برات قنج میره وقتی میخوری زمین و گریه میکنی

و این یکی دو روزه حفظ تعادلت خیلی بهتر شده

فقط برای نشستن ترس بزرگی تو دلته، ترس از اینکه چجوری و با چه زاویه ای بشینی که نخوری زمین و دردت نیاد.

سحـــــر جونم، شاید بیست سال دیگه که این مطالبو بخونی باورت نشه، امّا من واقعا و قلبا، با دیدن صورت تو و حالت هات، تمام « احساساتتو » درک می کنم.

و حالا یه خاطره ی خوشگل از ایستادنت

دیروز نزدیک ظهر، من و تو و غزل ، توی اتاقتون بودیم

تو با کمک لبه های تخت ایستادی و صدایی ازت در نمی اومد

من رفتم تو حال و سرگرم انجام کارهای خونه بودم

تقریبا پنجاه دقیقه گذشت و صدایی از تو نمی اومد

غزل هم با خودش بازی میکرد

استرس گرفتم و دویدم توی اتاق، دیدم هی تلاش میکنی بشینی امّا میترسی با صورت بخوری زمین، دائم کمرتو خم میکردی باز می ایستادی و می ترسیدی و ...

حسابی خسته شده بودی و اصلاً هم نق نمیزدی که بیام کمکت کنم

الهی قوربونت برم، سریع بغلت کردم و بعد از شیردادنت خوابوندمت

تو که خواب های روزت نیم ساعته است، اون روز نزدیک ظهر، از خستگی یک ساعت تمام خوابیدی

این عکس دقیقا برای همین خاطره است

توی عکس چهره ات کاملا مشخصه ( ترکیبی از خنده و گریه، گریه از خستگی پاهات، خنده برای دیدن من و نوید نجات )

الهی فدای موهای آشفته ی نوزادیت بشم که اینقدر ایستادی، شلوارت رفته زیر پات

سحــــــــــــر جوووووووووونم عااااااااااشقتم دخمل کوچیکم

نگاهت برای من که مادرتم، پیام معصومیت و مظلومیت داره

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دايي عباس جون
9 اسفند 94 9:56
واي سحر جون الهي فدات شم....چقد خوشگل و ناز و با نمك شدي...واقعا دلم برا تو آبجي غزل 1 ذره شده...غزل جون مواظب آبجي سحر باشيا