غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

اولین سفر به شمال برای سحر

1394/12/6 17:23
450 بازدید
اشتراک گذاری

سحــــــر عزیزم

در ایّام 22 بهمن خانواده ی ما به اتفاق عزیز و باباجی و خاله زهرا و فاطمه به مدت پنج روز رفتیم شمال خونه ی خاله منیژه

و این اوّلین سفــــر شمال بود که تو میرفتی

بخاطر بارندگی و سردی هوا تورو به ساحل نبردیم

در مسیر رفت از جاده ی فیروزکوه، یه سر خونه ی عزیزشون رفتیم و از حیاط پر از برفشون عکس انداختیم

این غزل جونه

این هم بابایی و سحر جون

وقتی رسیدیم محمودآباد، اکثرا خونه ی خاله بودیم

همونجا به اندازهی کافی برای تو و غزل هیجان و تنوع داشت که سرتون گرم بشه

حضور فاطمه جوووون و کمکهاش برای نگهداری شمادوتا

حضور مبینا و رومینا

خیلی برای شما بچه ها خوب بود

و این هم عکسایی که در این مدت از شمـــا انداختم تابراتون خاطره بشه و توضیحات زیرشون

سلفی سحـــر و فاطمه  توی ماشین در مسیر رفت

غزل و فاطمه در فروشگاه های شمال

صندلی گهواره ای خونه ی خاله که برای شما حکم تاب رو داشت و مدت خیلی زیادی روی اون میگذروندید.

سحر جونم وقتی زیر صندلی گیر کرده

سحــــرم و رومینا جون

خونه ی مبینا و رومینا جون(حمله به ظرف شیرینی)

سحر و پیتزای مخصوص خاله منیژه

...

سحر جونم

خاله برات روروئک تهیه کرده بود تا راحت باشی

هر روز شیرتازه میگرفت تا فرنی تازه بخوری

برات غذای مخصوص تهیه میکرد

دکوراسیون خونه شو بهم زده بود تا تو راحت باشی

و ...

خاله منیژه تمام سعیشو کرد که به ما خوش بگذره و همینطور هم بود.

و بالاخره سفر پنج روزه ی ما تموم شد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دايي محمود
8 اسفند 94 9:23
اخي جاي ما خالي بودش دايي جون