غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

دو شب دوری از غزل

1394/6/12 1:01
415 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از مهمونی خاله منیژه، بخاطر سرمای زیاد هوای فیروزکوه، غزل مریض شد.

اوایل خیلی سطحی بود اما از پریشب شدید شد

آبریزش بینی و چشم، عطسه، سرفه و ...

دست تنها بودم و بابا بانک بود

از عزیز و آقاجون کمک گرفتم

عزیز پیش سحر موند و من و آقاجون غزل رو بردیم دکتر

دکتر گفت باید دوره اش رو طی کنه و البته شاید واگیردار هم باشه

وقتی اومدیم خونه دائم غزل میرفت سحرو می بوسید(فدای دل پاکت بشم)

عزیز پیشنهاد داد که غزل رو ببره خونه خودشون و من هم استقبال کردم و خداروشکر غزل هم استقبال کرد

الان دو شبه که من و سحر خونه تنهاییم

غزل و بابا هم خونه آقاجون هستند

دلم برای غزل یه ذره شده، اما چاره ای نیست، بخاطر سلامتی سحر و زودتر خوب شدن غزل، راضی به این دوری شدیم.

غزل عزیزم دلم برای شیطونیهات تنگ شده

دل سحر هم برای بوسه هات و فشارهات تنگ شده

ایشالله زود خوب بشی و بیای پیشمون

griep-bed.gif

یکی از بزرگترین مشکلات غزل توی بیماریهاش، بد دارو خوردنشه

غزل خیلی خیلی سخت شربتاشو میخوره

اگر راحت تر داروهاشو میخورد، دوره بیماریش کمتر میشد.

پسندها (2)

نظرات (0)