تولّد رضا کوچولو
امروز صبح پیراهنی که خاله فریده برات گرفته بود تنت کردم تا به مهمونی بریم.
خونه ی رضا کوچولو.
رضا کوچولو، بچّه ی پسرعمه ی مامان غزله.
دوم خرداد به دنیا اومده بود.
اون موقع تو کوچولو بخاطر صرف توت فرنگی دچار تب شده بودی، بعدشم آبله مرغون و ...
بالاخره امروز صبح من و تو به دیدن رضا کوچولو رفتیم.
خیلی ناز و مامانیه.
وقتی بغلش میکردم حسودیت میشد، ناراحت میشدی و سعی میکردی خودت بیای بغلم بشینی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی