غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

این روزها بدونِ شــرحِ زیاد

1392/12/25 0:39
184 بازدید
اشتراک گذاری

لحظه ای که باران شروع به باریدن کرد

تو و فاطمه با ذوق همدیگه رو بغل کرده بودین و زیر بارون بودید

وقتی برای اوّلین بار خودت قاشق به دست گرفتی

امّا هیچی تو دهان کوچکت نمی رفت

چون قاشق رو خیلی کج می کردی و همه غذاها می ریخت

(صحنه پشت نشانه هایی از خونه تکونی است)

وقتی توی کمد دیواری با کمک بابایی از تمام طبقه ها بالا میری

( این صحنه ها نشانه هایی از خونه تکونی است، بنده مرتّب هستم)

روزی که آقاجون و عزیز از کربلا اومدن لباسی که خاله فریده هدیه داده بود پوشیدی

اون روز تو و زن عموهات سَت کرده بودین

و سواری خوردنت هم حرف نداره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان حدیث جون
25 اسفند 92 9:17
سلام انشاا.... سال خوبی داشته باشید
فاطیما(مامان ایلیا)
25 اسفند 92 18:11
باز باران با ترانه قصه های کوودکانه چه عکس رمانتیک و قشنگی عزیزم
فاطیما(مامان ایلیا)
25 اسفند 92 18:11
عزیزم اگه مثه ایلیا شکمو بودی از شیش ماهگی قاشق به دست میگرفتی مباااارکه گل من
فاطیما(مامان ایلیا)
25 اسفند 92 18:12
حکیمه جون خاله زهره و نوشته های روی آینه ات شاهدن که این وضع خونه ات بخاطر خونه تکونیٍ!!!! حالا هرجور مایلی
فاطیما(مامان ایلیا)
25 اسفند 92 18:13
قفسه های کمدتون چه خوبه
فاطیما(مامان ایلیا)
25 اسفند 92 18:13
لباس موسسه؟ اسب سواری؟ این عکس پیوست میشه و به مسئولین ذیربط ارائه میشه!!!!!!!
خاله مریم
25 اسفند 92 19:13
خوش به حالت گلم. به نظر من زیر بارون رفتن یکی از لذت بخش ترین کارهای دنیاس.
خاله مریم
25 اسفند 92 19:15
نه ما اصلا فکر نکردیم که شما بی نظم هستی. آفرین به این مامان مرتب خونه تکونی باهمه سختیش کیف میده. خونه تکونی مبارک و خسته نباشید
علامه کوچولو
28 اسفند 92 21:54
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش، اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام ******** سال نو مبارک ********
مامان سایدا
2 فروردین 93 23:34
ما که چیزی نگفتیم. خب باشه میذاریم به حساب خونه تکونی