غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

دوست جدید و کوچولوی غزل

1392/9/7 23:59
273 بازدید
اشتراک گذاری

امشب شام، خونه ی عزیز و باباجون بودیم.

همه ی فامیل های باباجون دعوت بودند.

مهدیه و محدّثه(دختردایی های مامان غزل) هم بودند

محمّدسجّادکوچولو(بچّه ی دخترعموی مامان غزل)، خیلی ناناز و کوچولو بود، منو یاد کوچیکی های تو انداخت

محمّدسجّادفقط دو ماهه است.

غزل و محمّدسجّاد دوستانه

محمّدسجّاد پستونک خوران و و غزل در حال شادی کردن برای لشکر پشت دوربین

لباس ملوان زبل خیلی بهت میاد کوچولو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

دخترعمو سمیرا
8 آذر 92 17:17
ناز هر دو تاشونو بخورم
دایی گلش
8 آذر 92 17:59
بذار من برم بعد برو تو اتاقم دایی جون...رو میزمم رفتی که؟بی اجازه من؟ ای از دست تو
ایلیا
12 آذر 92 13:17
غزل خانوم اصلن باهات قهرم چلا دستتو انداختی گلدن این گل پسل؟ هان! دیده دوستم ندالی؟
محمدمعین
13 آذر 92 23:39
شلام غزل جون. فلشته ها بهت شلام میلشونن. لاشتی لاشتی که اینجا شقد تالیک و تنگه. وختش که بشه هم خودم لاحت میشم هم مامانم. واشم دعا تن.(ترجمه به فارسی: یلام غزل جون. فرشته ها بهت سلام می رسونن. راستی راستی که اینجا چقد تاریک و تنگه. وقتش که بشه هم خودم راحت می شم هم مامانم واسم دعا کن.) بوووووس گنده!
مریم
13 آذر 92 23:41
این روزا خیلی سخت میگذره. اماچون می گذره غمی نیست. التماس دعای خیلی خیلی خیلی زیاد
مامان محیا
17 آذر 92 21:11
سلام مامان غزل. آدرس جدید وبلاگم tahoura1391.blogfa.com منتظر نظرت هستم
الهه
24 آذر 92 13:09
سلام مامان غزل .... چرا وبلاگو به روز نمیکنی؟ بابادلمون برا غزل تنگ شده..اگه امتحان نداشتم میومدم میدیدمش. منتظرما!!!!
بهار
24 آذر 92 19:27
تولد گل نازتون مبارک باشه. ایشالا همیشه سالم و سلامت باشن.
مامان سایدا
5 دی 92 1:05
عزیز دلم خیلی ناز لالا شدی. سایدا هم این طوری لالا میشه اون وقته که من می خوام بخورمش