چند عکس و چند خاطره
سحر جونم در مهمونی دوره ای فامیلی خونه ی دخترعموسمیرا
غزل جونم با محدّثه در کلاس زبان
به ترتیب: سنا- حلما- غزل- محمدطاها (خونه ی عمه لیلا)
حیاط عزیزو باباجی- ماشین خاله منیژه- بازی با نوجوونهای فامیل
حیاط باباجی - بازی با نوجوونها در ماشین خاله منیژه- مهدیه محدثه فاطمه غزل و سحر
تاب بازی خواهرانه در پارک نزدیک خونمون(یک روز گرم پاییزی)
خونه ی عزیز و باباجی در سمنان- محل دائمی تردد: بازی روی اپن
خونه ی خانم حافظی- تنها جایی که اصلا گیره هاتونو در نمیارید و موهاتون خیلی مرتبه
وقتی باباجی میاد خونمون، دوتا خواهرا عاشقانه کنارش میشینید.
عشق خواهرانه
لباس قشنگی که خانم حافظی سوغاتی از مشهد براتون آورده
خونه ی آقاجون: عمو علی و متین و سحر که مثل پروانه دورش میچرخن.
غذا دادن عزیز به سحر و دستانی که باید بوسید
غزل جونم در خانه بازی باربد
سحر جونم در خانه بازی باربد