سیزده بدر خونگی
امسال سیزده بدر به علّت هـــــوای خیلی سرد همه موندیم توی خونه
اما یک روز چهار نفره ی قشنگ و شاد داشتیم
صبحانه، بازی بازی بازی ... ناهار خواب ... و ساعت شش غروب به خونه ی عزیز و آقاجون رفتیم تا آش رشته ی عصر سیزده رو باهم باشیم.
اتّفاقا متین کوچولو هم بود و کلّی بازی خونگی با عموجون محمد و زن عموحمیده و متین داشتید
مثلا بادکنک بازی، خاله بازی و ...
هرچی من حوصله ی بازیم کمه، خوشبختانه زن عموجون حمیده همیشه باحوصله و خلّاقانه با شما بچّه ها بازی میکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی