غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

سحـــر کوچولو و عزیزش

1394/9/28 11:35
231 بازدید
اشتراک گذاری

سحر کوچولوی من و عزیزت ( مامان مامان)

خیلی باهم خاطره دارید، وقتی میریم خونه ی عزیز، تو تمام و کمال در اختیار عزیز هستی

بغلت میکنه

تورو پشت خودش میبنده

روسری خودشو سرت میکنه

موقع خواب، چادرشو دورتادورت می پیچه تا سرما نخوری

بهت غذا میده( کیک، بیسکوییت، آبِ کله پاچه، سیب، موز، ...)

گاهی پیش اومده که بابت غذا خوردنت استرس گرفتم، امّا عزیزت به من حقّ دخالت نمیده و میگه: پنج تا بچه بزرگ کردم، خودم بلدم(خدا همه ی مادرا رو حفظ که که اینقدر خوبن محبت   )

این هم مستندات خاطرات تو و عزیز

پسندها (1)

نظرات (2)

اورانوس
28 آذر 94 13:05
خدا این دو خواهر مهربون برای هم و برای مامان باباشون حفظ کنه ...تقریبا تمام صفحات وبلاگتون خوندم . خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنين
مامان ایلیا
7 دی 94 14:17
اگه اشتباه نکنم غزل هم یه ژست مثل این داره دقیقا تو ذهنمه غزل وقتی پشت مامانی بسته شده...
مامان غزل و سحر جون
پاسخ
درسته فاطمه جون دقیقا همین طوری