غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

دومین عاشورایت

1393/8/14 23:06
236 بازدید
اشتراک گذاری

غزلم

امسال دومین تاسوعا و عاشورای زندگیت بود.

روز تاسوعا سرگرم نذری خاله منیژه بودیم و تو با مبینا و رومینا بازی میکردی.

و روز عاشورا به روستای اعلا رفتیم.

از دیدن هیئت های سینه زنی ذوق می کردی و با دیدن اسب و شتر هیجان زده میشدی.

به شتر میگفتی: اُ شتر

توی همون روستا ناهار خوردیم و بعد ناهار به سمنان اومدیم.

شام غریبان مثل همه شبها به امامزاده یحیی بردیمت.

اونجا به همراه بابایی شمع روشن کردی و با بابایی به مراسم شام غریبان رفتی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دايي
15 آبان 93 9:13
اخي...دلم واسشون تنگ شده......چقد ماه شدي دايي
مامان حدیث
15 آبان 93 23:19
سلام عزاداری ها قبول
زن عمو حميده
20 آبان 93 17:26
سلام غزل خانم به مامانت بگو از اون شب كه آمديم خونتون هم بنويسه