غـــــزلغـــــزل، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
سحــــرسحــــر، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

بهونه های قشنگ ما برای زندگی

24 ساعت در اروانه

1393/3/31 0:39
288 بازدید
اشتراک گذاری

 

روستای اروانه، روستای خانواده ی آقای حافظیشونه، باصفا و خیلی خیلی خنک

از ظهر سه شنبه 28 خرداد تا عصر چهارشنبه من و تو مهمون خانم حافظی و بچه هاش بودیم

مهمون نوازی رو در حقّمون به حدّ اعلا رسوندند و مارو شرمنده کردند

خیلی بهمون خوش گذشت

درخت تنومند و قدیمی روستا

رقیّه جون + زهرا جون + علی اصغرِ گُل + غـــزل جون

غزل و روسری مادربزرگ علی اصغر

لذّت خواب در سرما، زیر لحاف های قدیمی و گرم

پسندها (5)

نظرات (6)

مامانش
31 خرداد 93 10:19
سلام به سلامتی همیشه به گردش و سفر با دلی خوش
فاطیما(مامان ایلیا)
31 خرداد 93 12:23
سلام عزیزکم تنها رفته بودید؟ بدون باباش!!! باریک الله مامان و دختر مستقل!!
فاطیما(مامان ایلیا)
31 خرداد 93 12:24
اروانه روستای قشنگیه راستش من تو دوران راهنمایی یه دوستی داشتم که فامیلش حافظی بود و اهل روستای اروانه بود خیلی وقته گمش کردم دلم براش یه ریزه شده الان که خوندم این مطلب رو گفتم شایه خونواده ی اقای حافظی اون رو بشناسن یادم باشه اس بدم بهت
فاطیما(مامان ایلیا)
31 خرداد 93 12:25
از سیب های اروانه خوردید؟
مامان غزل و سحر جون
پاسخ
نه ، چون هواش سرده هنوز نرسیده بود. آلو خوردیم
مامان مریم
31 خرداد 93 22:30
خوش به حال غزل جون. همیشه به تفریح عزیز دردونه.
دخترعموسمیرا
1 تیر 93 18:15
جانم روسریشو